اصول
۱-جامعیت
همه جانبه نگری و توازن بین محورهای مختلف خدماتدهی به انضمام فراگیری خدمات بین اقشار مختلف جامعه هدف.
۲-همیاری (مشارکت)
الزام به مشارکت بین بخشی و بین دستگاهی و هم افزایی سه بخش حامی، دولت و جامعه محلی. «ما هنوز تا يك جامعه كاملاً اسلامي كه نيكبختي دنيا و آخرت مردم را به طور كامل تأمين كند و تباهي و كجروي و ظلم و انحطاط را ريشهكن سازد فاصله زيادي داريم، اين فاصله بايد با همت مردم و تلاش مسؤلان حل شود».
۳-اثربخشی
هدفگذاریهای کوتاه، میان و بلندمدت و صورتبندی اقدامات هدفمند بر اساس نظام مسائل همگام با سنجشهای نوبهای و کنترل پروژه برخط.
۴-نهادگرایی
نهادسازی و نهادسپاری در کلیه اقدامات و برنامهها و در کلیه سطوح تشکیلات با اولویت فعالسازی نهادهای موجود.
۵-پایداری
برنامهریزی برای اتخاذ استراتژی خروج و پایدارسازی در کلیه برنامه ها و نیز توجه به ابعاد زیست محیطی و مدیریت منابع.
مبانی
۱-امام و امت
إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ احوالِ اقوام، وقتی تغییر میکند که خودشان تغییر کنند. در مبانی اسلامی مردم در تحولات نقش اساسی دارند؛ اما باید در نظر داشت که این نقشآفرینی حول امام حق باشد نه باطل و باید در جبهه ایمان به وقوع پیوند و نه کفر.
۲-عدالت
عدالت در اندیشه اسلامی از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است. «بدون عدالت پیشرفت مفهومی ندارد و بدون پیشرفت هم عدالت مفهوم درستی پیدا نمیكند؛ باید هم پیشرفت باشد و هم عدالت». جایگاه عدالت در الگوی پیشرفت به عنوان «هدف نظامسازی، هدف تمدنها و حرکت بشر در محیط جامعه است». نکته حایز اهمیت آن است که عدالت بدون خواست و حضور مردم در صحنهی نظر و عمل محقق نخواهد شد. این مطلب به شکل شیوایی در کتاب آسمانی قرآن بیان شده است: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ مردم خودشان باید قیام کنند.
۳-مستضعفین
از حیث اقتصادی میتوان مستضعفین را به دو دسته تقسیم نمود:
• دسته اول تهی دستانی هستند که زمینگیر و نیازمنداند. امیرالمؤنین (ع)در نامه ۵۳ نهجالبلاغه در مورد آنان فرمودهاند: اللهَ اللهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لاَ حِيلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَسَاکِينِ … وَاجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِکِ، وَقِسْماً مِنْ غَلاَّتِ صَوَافِي الاْسْلاَمِ فِي کُلِّ بَلَد. خدا را، خدا را در باب فرودستان، كسانى كه بيچارگاناند از مساكين و نيازمندان و بينوايان و زمينگيران. در اين طبقه، مردمى هستند سائل و مردمى هستند كه در عين نياز روى سؤال ندارند. خداوند حقى براى ايشان مقرر داشته و از تو خواسته است كه آن را رعايت كنى، پس، در نگهداشت آن بكوش. براى اينان در بيتالمال خود حقى مقرر دار و نيز بخشى از غلات اراضى خالصه اسلام را، در هر شهرى، به آنان اختصاص ده.
• دسته دوم مستضعفین، ضعیفنگهداشتهشدگانی هستند که امکان کار و کسب دارند اما باید با افزایش برخورداری، بهرهوری و … توانمند گردند. رستا فرصت خدمت به این قشر را موهبتی از خزانه فضل الهی دانسته و در مسیر مجاهدت برای توانمندسازی مستضعفین (ضعیفنگهداشته شدگان) در راستای زمینهسازی پیشوایی و امامت آنان در زمین، از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد. وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ مستضعفین، وارثین و پیشوایان زمین خواهند شد